درود
خواندم و استفاده كردم
شاد و موفق باشيد
سلام و مرسي از صحبت تون
من هميشه رك مي نويسم و از كسي هم بابتش معذرت خواهي نمي كنم.
نكته ايي كه بايد بنويسم راجع به صحبت هايتان اين است كه اصولا بايد ببينيم هنجار و هنجار شكني را چه تعريف مي كنيم. به نظر من ادبيات هنجاري ندارد كه بخواهي بشكنيم اش چون هنجار و در قبال اون هنجار شكني تاريخ انقضا براي ادبيات مياره و اصولا پيروان چنين اصولي در ادبيات ما نقشي ندارند.مولانا و حافظ و سعدي و خيام و....
داراي انقضا نيستند اما مي توانيد شاعران ديگر هم ببينيد كه شايد شعر هاي خوبي نوشته اند ولي كسي چيزي از اونا نمي گه. اصولا من با مراتبي كه (كه شايد عده ي زيادي هم پي روي اون باشند) ادبيات رو دچار محدوديت كنه موافق نيستم. مسائل تئوريك عمدتا نقش زيادي رو بازي نمي كنند حالا شما مي توانيد موافق باشيد و مي توانيد اعتراض كنيد ولي چيزي كه هست و بايد قبول كرد جريان آزاد ادبي است نه در بند چند سطر ماندن. در هر صورت در پست بعدي يك نسخه صرفا براي شما بدون اينتر و اسپيس تايپ مي كنم شايد خوانش اش به شعر نزديك تر باشد
سيف عزيزم !شعر ها يي درخشان از تو رويت كردم .به اين چند نكته توجه كن .سعي بدار با يك شعر به روز شوي //چا ديواري را كه (ر )
افتاده را درست كن چار ديواري//بر مزار خيام رقصد را بنويس بر مزار خيام مي رقصد .چون رقصد كلمه ي وزن دار كلاسيك است . ديگر با اين محتوا ي كه در لايه ها ي شعر موج مي زند احتياج به يك زبان قوام يافته ا ي دارد سعي كن روي زبان جدي تر كار كني و كمي هم از فعل ها كاسته كن تا از حالت نثر در بياد . وديگر شرمندگي كه رك حرف زدم با فروتني