سلام و مرسي از صحبت تون
من هميشه رك مي نويسم و از كسي هم بابتش معذرت خواهي نمي كنم.
نكته ايي كه بايد بنويسم راجع به صحبت هايتان اين است كه اصولا بايد ببينيم هنجار و هنجار شكني را چه تعريف مي كنيم. به نظر من ادبيات هنجاري ندارد كه بخواهي بشكنيم اش چون هنجار و در قبال اون هنجار شكني تاريخ انقضا براي ادبيات مياره و اصولا پيروان چنين اصولي در ادبيات ما نقشي ندارند.مولانا و حافظ و سعدي و خيام و....
داراي انقضا نيستند اما مي توانيد شاعران ديگر هم ببينيد كه شايد شعر هاي خوبي نوشته اند ولي كسي چيزي از اونا نمي گه. اصولا من با مراتبي كه (كه شايد عده ي زيادي هم پي روي اون باشند) ادبيات رو دچار محدوديت كنه موافق نيستم. مسائل تئوريك عمدتا نقش زيادي رو بازي نمي كنند حالا شما مي توانيد موافق باشيد و مي توانيد اعتراض كنيد ولي چيزي كه هست و بايد قبول كرد جريان آزاد ادبي است نه در بند چند سطر ماندن. در هر صورت در پست بعدي يك نسخه صرفا براي شما بدون اينتر و اسپيس تايپ مي كنم شايد خوانش اش به شعر نزديك تر باشد