پيشرفت و حرکت به سوي ظرافت هنري مشخصه ي اين رباعيات در مقايسه با ديگر سروده هايتان است. ستاره را در رباعي نخست بدون پرانتز بياور و در پاورقي واژه ي «زيان» به«زبان» تغيير داده شود.
رباعي دوم به خاطر ايجاز و موسيقي غني و گوشنواز هنري تر و دلنشين تر از ديگر سروده هاست و البته ماندگاري آن در ذهن نيز بيشتر است.
رباعي سوم بي بهره از تصاوير زيبا است و فلسفه و عاطفه در آن چندان غني نيست که همچون سروده هاي خيام، بي نياز از ايماژهاي ناب باشد. بيت پاياني اين رباعي يادآور بيت حافظ است که طنزي ظريف در آن نهفته است:
مي کند حافظ دعايي بشنو آميني بگو
روزي ما باد لعل شکّر افشان شما
بدرود.
سلام:1- از وسطي خوشم اومد يه کارهايي کردي وانصافا زيباست مثلا وجود واژه هايي نظير :خنده، شهد ،لب،گونه،،دست،سينه، مارو هم از اين شهد ناب سيراب مي کنه و يا واژگاني مانند :آفتاب،خاک ،آب
2-در اولي تيشه هيچ ارتباط مفهومي و... با بقيه نداره.البته مصرع سوم زيبايي بقيه رو تحت شعاع قرار داده خصوصا مصرع چهارم.اگر رو مصرع ضعيف چهارم کار بشه ،رباعي ميتونه دوباره اوج بگيره
3-تيشه بر ايمان صدها ساله زد، موسيقي خوبي نداره4- رباعي سوم اينقدر ضعيفه که ارزشي نداره صجبت کردن در موردش
5- اينا نظر منه وممکنه به مذاق تو وبعضي خوش نياد... تا ديگران نظرشون چي باشه